شب نویس

دست نوشته های سامان تقوی سوق

شب نویس

دست نوشته های سامان تقوی سوق

شب نویس در ادامه نوشته های قبلی ام در (a2sts.blogfa.com) تمرین فکر کردن و نوشتن هست.امید هست که بتوانم در این زمینه به کمک مخاطبان عزیز موفق باشم.
با تشکر
سامان تقوی سوق

خدا آینده را می داند؟ اگر می داند...؟

سامان تقوی سوق | جمعه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۱۶ ب.ظ

به قلم سامان تقوی سوق

در ابتدای این پست به این موضوع اشاره کنم که نه این مطلب و نه هیچ یک مطالب تحلیلی این وب نویس، هیچ کدام نمی توانند اندیشه ی واقعی نگارنده را عنوان کنند، پس خطاب به کسانی که اینجانب را می شناسند این موضوع را روشن می سازم که به هیچ وجه در مورد جهت گیری فکری اینجانب بر این اساس داوری نکنند.

اول اینکه چند لفظ نامناسب برای مطلب چرای فیلم های س* ک* س*(برای جلوگیری از ف ی ل ت ر شدن وب نویس این واژه گان را جدا می نویسم.) مثل برده ی سرمایه داری نوشتم که این عمل به دور از نکات نگارش حرفه ای می باشد و در اینجا با عذر خواهی این واژگان را حذف می کنم.

و اما بر گردیم به سؤال این پست؟ سؤالی که شاید برای خیلی از شما آشنا باشد...

آیا خداوند آینده ما را می داند؟ اگر می داند نقش اختیار ما چیست؟ خوب ما که از همین الان مشخص هست بهشتی هستیم یا جهنمی، پس تلاش برای بهشتی شدن کاریست عبس!

اوایل که این سؤال برایم مطرح شد دانش آموز دبیرستان بودم و متأسفانه دبیران از جواب دادن درست عاجز بودند، وقتی دانشگاه آمدم اساتید گروه معارفمان چندانم نسبت دبیران دبیرستان، علیه السلامی! نبودند و انگار همه و همه از رو یک نوشته مشخصی جوابی به سؤالات می دادند، غافل از اینکه مطالعه علوم انسانی با تفکر مستقل و استقلال یافته مکمل می یابد و کامل هست و این ثابت بودن جوابها چنین نشان می داد که متاسفانه با اینکه احترام بسیاری برایشان به عنوان یک انسان قائلم ولی...

پس مدت ها بلاخره جوابی که توانستم برای این سؤال پیدا کنم که بتواند مرا توجیه کند چنین بود که؛

اول اینکه زمان یک قرارداد هست و این تعریفیست که انسان برای تنظیم و ایجاد نظم در کارهایش برای خود ابداع نموده و در واقع اصل تعریف همان "مدت" می باشد که ما فاصله ی دو زمان می شناسیم.

اما این مقدار این مدت خود امریست کاملا نسبی، نسبی از این جهت که شما وقتی شش ساله هستید، تا هفت ساله بشوید، یــــــــــک ســـــــــــــــــــــــــــال طول می کشد، اما وقتی چهل سال دارید و به سمت 41 سالگی می روید، یک سال طول میکشد! به این منظور که در چهل سالگی یک سالی که برای ما می گذرد، یک چهلم عمر ماست و برایمان همان اندازه یک چهلم عمر ما طول می کشد،وقتی شش ساله هستیم، یک سال، یک ششم کل عمرمان می گذرد، و این امریست که به وضوح ما در زندگی خود لمس کردیم وهر سال که می گذر، گذر زمان را کمتر لمس کردیم.

و اما نکته ی دیگری که در ادامه سخنان بالا قابل عنوان هست، نظریه نسبیت انشتین می باشد، با توجه به این نظریه هر چه سرعت حرکت شما بیشتر شود به همان نسبت شما گذشت زمان را کمتر حس می کنید. و اگر سرعت شما به سرعت نور برسد، اصلا گذشت زمان را لمس نخواهید کرد! و شما در زمان صفر باقی می مانید، اگر بخواهم کمی روشن تر سخن برانم، شما فرض کنید در سن سی سالگی با سرعت نور در حال حرکت هستید، هم زمان که شما در این حرکت می باشید، اینجا پیش ما صد سال گذشته و شما وقتی از حرکت باز خواهید ایستاد، میبینید نوه نتیجه در حال ازدواج با نوه ی من می باشد در حالی که شما از نوه تان جوانتریید!

نکته ی دیگر که الان می توان به آن اشاره کرد از آیات قران می باشد که متأسفانه آدرس دقیق آن در خاطرم نیست، که اشاره دارد به این نکته وقتی که صدها سال برای ما در این دنیا می گذرد، در حالی که برای آنان که در عالم بالا هستند به لحظه ای هم نمیگذرد.(با توجه به اینکه این جمله از قرآن برای اغلب آشنا هست به جستجوی دقیق نپرداختم و اگر کس به وجود چنین نکته ای در قران شک دارد، می توانم برای یافتن دست بکار شوم)

این نکات را چنین می شود جمع بندی کرد که، که خدا چیزی شبیه سرعت نور در حال حرکت می باشد و کلا این ماییم که این چنین گذشت زمان را کند حس می کنیم و در واقع برای خداوندی که بی نهایت تعریف شده است ما در زمان صفر و یا نزدیک به صفر قرار داریم، و خداوند همه چیز را از ازل تا ابد در یک لحظه می بیند.

چناچه در مورد این مطلب انتقادی دارید حتما با برای رفع نواقص تکمیل کردن و شاید تحول آن، خواهشا با ما در میان بگذارید.

  • سامان تقوی سوق

نظرات  (۲)

سام سامی جون ........
با این توور ی که تو دادی الان ماهیت خدا واسه من زیر میخ طویله هستش مگه خدا چیه ؟اول یه وصف از اون برا ما داشته باش . اصلا ببینیم ای بی وجود وجود داره؟
اخه هر وصفی که تا حالا ازش شده تو این کتاباچه از عدلش جه از اختیارات و قدرت و علمش همگی واسه ما گنگ و مبهم .مگر ابدی و ازلی بودنش که این ابدی و ازلی بودن هم خودش یعنی ابهام.
منتظرتم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">