شب نویس

دست نوشته های سامان تقوی سوق

شب نویس

دست نوشته های سامان تقوی سوق

شب نویس در ادامه نوشته های قبلی ام در (a2sts.blogfa.com) تمرین فکر کردن و نوشتن هست.امید هست که بتوانم در این زمینه به کمک مخاطبان عزیز موفق باشم.
با تشکر
سامان تقوی سوق

تا چه حد حق قضاوت در مورد اغراض افراد را داریم؟

سامان تقوی سوق | شنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۰، ۰۹:۵۶ ق.ظ

به قلم

سامان تقوی سوق

چندی پیش که با یکی از دوستان بر سر اختلافی که بینمان بود گفتگو می کردیم، و چیزی که متوجه شدم که چنین متصور شده که به ایشان اعتماد ندارم و به گفته خودشان اینجانب به ایشان شک دارم! پرسیدم چرا فکر میکنید که به شما شک دارم در حالی که در واقع چنین نیست؟ پاسخ دادند که در واقع منظور سخنان من این موضوع را می رساند، وقتی می خواستم برایشان منظور سخنانم را به وضوح شرح دهم، متأسفانه از من قبول نمی کردند و می گفتند که اینجانب در حال توجیه هستم و واقعیت همان هست که خودشان می فرمایند!

این داستان مقدمه ای بر طرح این مسأله برایم شد که آیا ما این حق را داریم که در مورد تشخیص نیات افراد به صندلی قضاوت تکیه داده و  به راحتی در مورد این موضوع به داوری بپردازیم؟ اگر چنین باشد، لازمه قضاوت، یعنی حق صدور حکم را هم ما داریم؟ آیا میتوانیم به تحلیل در مورد عملکرد و نیات افراد بپردازیم؟ آیا این داوری ها به تهمت نمی انجامد؟ اینها همه سؤالاتی هستند که اینجا سعی داریم بدانها پاسخ دهیم.

شاید شده هم آماج و در نتیجه گاهاً قربانی تهمت ها و سوء ظن های اطرافیان خود شدید و شاید هم شما این شرایط را برای اطرافیانتان به وجود آورده باشید. با توجه به میزان حساسیت و کسی که ما را مورد تهاجم قرار می دهد و به ما تهمت می زند، شدت فشار روانی که بر ما وارد می شود متغیر هست، ولی این تهمت ها، گاها می تواند آثار سوء ماندگاری را در شما ایجاد کند و یا به مرور زمان باعث ریشه دواندن نوعی احساس یا احساسات نامناسب با توجه به شخصیتتان سود. این در حالی هست که حتی حرف بسیار ساده ای از طرف کسی می تواند جهت کلی زندگی شما را عوض کند، به غیر تهمت زدن و چندان خارج از لطف نیست که این موضوع را که خارج از موضوع بحثمان می باشد  در پرانتز عنوان کنیم که؛

همانطور که در در پست "معلی از دانش آموزان خود خواست..." تلویحا به این سخن اشاره شد که هر حرف، احساس و نظر سایرین در مورد ما چقدر می تواند در زندگی نقش داشته باشد که این اصل(به نظر نگارنده اصل می باشد) بسادگی این سخن سخیف و عامیانه "من برای خودم زندگی می کنم و کاری به حرف سایرین ندارم" را زیر سؤال می برد. البته منظور این نیست که تمام تمرکز ما روی حرف اطرافیان باشد، طوری که به برده نظرات و تفکرات آنها باشیم، بلکه تا آنجایی که ممکن است و چندان هزینه بالا نیست، سعی کنیم نظر مثبت اطرافیان را نسبت به خود از دست دهیم.

با این همه اگر آثار شگرف حرفها و نظرات ما متقابلاً بر روی همدیگر را بپذیریم چنین بحث را ادامه می دهیم، تهمت زدن یا داوری درباره نیت افراد از سخنان و اعمالشان چیزیست که در اینجا سعی داریم آن را در چارچوبی مشخص تعریف کنیم.

اگر از دید مذهبی و دین اسلام بخواهیم به این موضوع بپردازیم، با توجه به آیه 57 سوره انعام "...آنچه (از عذاب الهی را) که به شتاب میخواهید نزد من نیست. فرمان جزء به دست خدا نیست که حق را بیان می کند و بهترین داوران است" –ترجمه ابوالفضل بهرام پور- که حداقل در ظاهر با توجه به آخر آیه، چنین می نماید که داوری یا همان قضاوت ویژه خداوند هست، که البته پرواضح است که منظور از داوری، داوری در مورد موارد ظاهری و افعال مشخص که مربوط به طرز تفکر و نیات افراد نیست، نمی باشد، یعنی وقتی کسی بدون اجازه شما و طوری که شما متوجه نشوید وسیله ای یا حقی را از شما بر دارد و ببرد، بی شک کار او دزدی طلقی محسوب می شود و این چیزی هست که در صورت ارائه شواهد و مستندات از عهده انسان هم برمیآید، اما اینکه نیت او از این کار چه بوده است بر عهده ما نمی باشد، چرا که ابزارش را در اختیار نداریم، یعنی با توجه به محدودیت های بشریت چنین قدرتی از ما گرفته شده است، از سوی دیگر وقتی این آیه را از کمی عقب تر آن بخوانیم، یعنی از جایی که در بالا آورده شده هست، چنین به نظر می آید که وقتی منکران پیامبر اسلام از ایشان عذاب خداوند که سزای گناهانشان در انکار حجیت پیامبر می باشد را می خواهند، چنین پاسخی میآید که فرمان فقط به دست خداوند میباشد و او بهترین داور می باشد، این در حالی هست که معمولا سایر احکام یا مجازاتی که قرآن مشخص نموده، مربوط به افعال ظاهری و مشخص مثل دزدی، قتل و... می باشد، در حالی که احکامی که مربوط به درونیات افراد و اغراض افراد می باشد مثل همین آیه، چنین پاسخ داده شدند که حکم فقط بدست خداست، چرا که او بهترین داور در این موارد (نیات) می باشد.

بی شک وقتی در این آیه چنین آمده که حکم فقط به دست خداست چرا که بهترین داوران است و اگر کسی سعی در انجام چنین کاری را داشته باشد در حالی که این حق فقط برای خدا می باشد و این کار یعنی خود را شریک خداوند دانستن، و با توجه به این آیه از نظر قرآن به گناه کبیره شرک دست زده است!

چنین بنظر می رسد که با اینکه افراد می توانند گاها در مورد افکار و اغراض سایرین نظر بدهند، اما چون این نظرات به پشتوانه ی تحلیل های بشریت می باشد، طبیعتا مصون از اشتباه نیستند و نمی توانند به کیفیت قضاوت خداوند برسند، و از آنجایی که گاهی به علت تحلیل غلط امکان ناحقی بزرگی بسیار بالاست، پس همان بهتر که در این موارد داوری نکنیم، چرا که این با خود صدور حکمی را می آورد که چندان به سلامت آن نمی توان یقین داشت.

اما این پاسخ در مورد این مسئله این را می رساند که هیچ نظری یا تحلیلی در مورد افکار و اغراض و عملکرد افراد ندهیم؟ با توجه به آنچه در پاراگراف بالا آمده هرگز چنین حقی از انسان گرفته نشده است، چرا که تحلیل از ملزوات اصلی زندگی می باشد و به سمت تحلیل درست و واقع گرایانه و جامع رفتن می تواند متضمن زندگی بهتر شود، اما نباید این تحلیل ها تا حدی پیش بروند که با پشتوانه ی آنها ما برای افراد حکمی صادر کنیم و یا برچسبی به کسی بزنیم، این مسئله حتی باید در افکار ما هم تجلی یابد که با توجه به آنکه ما حتی نسبت به طرز تفکر خود و چگونه فکر کردن درباره دیگران مسئولیم پس باید مواظب باشیم که حتی در ذهن خود از دیگران تصویر نابه جایی که نتیجه این تحلیل و تفکر در مورد اغراض افراد می باشد، نظر بدهیم.

پیشنهاد می شود که سعی کنیم تا حد ممکن در این شرایط که احساس می کنید ناخواسته در حال صدور حکم –حتی در ذهن خود،مثل برچسب زدن برای فراد حتی در ذهن خویش- برای سایرین می باشید، موضوع را با خود طرف که در حال صدور حکم برایش می باشیم در میان بگذاریم تا به قولی شاید بخواهد آخرین دفاعیات! خود را در مورد این طرز تفکر یا حکم شما انجام  دهد و طبیعتا در مورد این دفاعیات هم نباید سریعا بدون هیچ وقفه ای برچسب توجیه بزنیم.

 

 

  • سامان تقوی سوق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">