شب نویس

دست نوشته های سامان تقوی سوق

شب نویس

دست نوشته های سامان تقوی سوق

شب نویس در ادامه نوشته های قبلی ام در (a2sts.blogfa.com) تمرین فکر کردن و نوشتن هست.امید هست که بتوانم در این زمینه به کمک مخاطبان عزیز موفق باشم.
با تشکر
سامان تقوی سوق

سخنی با خواهران عزیزم (برادران هم بخوانند)

سامان تقوی سوق | جمعه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۲:۴۶ ق.ظ

برای نشریه دانشجویی آسمان دانشگاه یاسوج

سن نزدیکم با شما، حرف زدن را سخت و سختر میکند و بعد از چند سالی که جسارت دست به قلم شدن را به خودم دادم، بزرگترین جسارتیست که میکنم و البته با استفاده از این قرابت سنی و البته با وجود غیرهمجنس بودنم فکر میکنم بهتر بتوانم قلمی بزنم که شاید جایی مفید و فایده باشد.

چیزی که بنده را به این وا داشت که بخواهم با بانوان محترم چندکلامی را عرض کنم،  مسائل پیش روی بسیاری از قشر هم سن و سالان ما (از هر دو جنس) می باشد، سنی که ما در آن هستیم، ابتدای سن مسئولیت و همچنین اوج سن نیازها و تمایلات طبیعی ما هست. سنی که می توان سن مهاجرت از دوره ی بی مسئولیتی، یعنی دوره قبل از سال اخر دبیرستان، که وظیفه ی اغلب ما این بود که نهایتا در  1 سال تحصیلی تجدید نشویم یا اینکه اگر خیلی درس خوان بودیم، حواسمان باشد معدل نمراتمان کمتر از نوزده و نیم نشود. این دوره با تمام خوشی هایش و مشکلات کوچکش مثل نداشتن یک دوچرخه که برایمان کوه مشکل بود، تمام شد و ما که اغلب برای ورود به دوره مسئولیت پذیری و یا هر سختی دیگری آموزش ندیدیم، حال وارد برهه ای از زندگی شده ایم که حتی برای شخصی ترین مسائلمان گاه باید به غریبه ترین و بی ربط ترین افراد پاسخگو باشیم! نامزد نکردی؟ چند واحد پاس کردی؟ خجالت نمیکشی مرد شدی هنوز این وضع پوشش ات هست؟ شغلی چیزی، پیدا نکردی؟ و... .

فردی که متاسفانه مطابق با نظام آموزش و پروش ما عملا برای این دوره تربیت ویژه ای (و شاید بهتر باشد بگویم مفید) ندیده است، حال به یکبار مثل کسی که هیچ آشنایی با فنون شنا ندارد و بدون هرگونه امکاناتی، در آب عمیق و تند و تیز رودخانه ای انداخته می شود، وارد چنین دوره ای می کنیم، و همه نگاه ها را متمرکز بر روی خود دارد که با این مشکلات چه می کند.

تا اینجای بحث را اینگونه جمعبندی می کنم: همه ی ما هم اکنون در دوره ای از زندگی مان هستیم که با وجود بسیاری از تمایلات و خواست های طبیعی مان، که داریم، و در کنار این موضوع توجه بقیه ی افراد اطرفمان (تقریبا می شود گفت فارغ از غریبه و آشنا)، را بر روی خود داریم. اینها همه شرایطی هست که مشکلات بسیاری برایمان پدیدار میگردد.

حال در این میان معمولا دختران به هر دلیلی، از جمله ترس، این مشکلات برایشان دو چندان و شاید هم چندین برابر میشود، از همین رو ترجیح دادم این نگار را با این نام ارائه دهم.

یکی از دلایلی که خانم ها در این مقطع مشکلاتشان تشدید میشود، بحران هویتی ناشی از کارهایی که باید(مجبورند) انجام دهند (رعایت کنند)، در تناقض با نیازها و تمایلاتشان هست، باید چادر بزنند یا حجاب داشته باشند در حالی که دوست دارند زیباییشان مورد تایید بقیه قرار بگیرند و یا اینکه نیاز دارند در یک رابطه ی عاطفی با جنس مخالف قرار بگیرند در حالی که اعتقادات و یا عرف ایجاب میکند که از این روابط پرهیز کنند و در این میان خودشان هم به اعتقادشان شک میکنند! به احتمال زیاد همین عامل، از دلایل اصلی تزلزلشان در بسیاری از تصمیم گیری هایشان (بخصوص تصمیم گیرهای مربوط به این روابط) می باشد.

گاه با همین دو دلی وارد یک رابطه میشوند، کمی از رابطه نمیگذرد که شدت درگیر این رابطه می شوند. بعد از مدتی با درخواست هایی مواجه میشوندکه از جهتی نیاز طبیعی شان هست و از جهتی قبول کردن این درخواست میتواند بسیار پرهزینه برایشان باشد! این درحالی هست که در بعضی موارد اگر هم بخواهند از این نیاز خود بگذرند به نوعی این رابطه را تحت خطر می بینند که با وابستگی به وجود آمده، اگر این رابطه آسیب ببیند یا خطری آن را تهدید کند که از رابطه طرف مقابل را با سردی مواجه کند، با وجود این وابستگی که به طرف مقابلشان دارند، به شدت میتوانند آسیب ببینند، در این شرایط گاه ناچار مجبور به تن دادن به درخواست عنوان شده می شوند! از حالا به بعد بر اساس درونیات و ذات زنانه، خانم ها هر چه بیشتر متمایل برای چنین درخواست هایی و از طرفی آقایان، بعد از این ماجرا سرد میشوند. در این رابطه،که با وجود کلی نگرانی شروع شد، در آخر معمولا این رابطه با کلی آسیب های روانی به اتمام میرسد و 1 عدد (نفر) دختر داریم، پژمرده، نه میتواند موضوع را با خانواده در میان بگذارد و از حمایتشان در این مواقع بهره مند بشود و از طرفی هم حتی با کلی شک و تردید موضوع را با صمیمی ترین دوستش در میان میگذارد، ولی باز نگران از افشای این ماجرا و مترود شدن از سمت اغلب اطرافیان میباشد.

این مورد که ذکر شد، شرایطی بود که این دختر خانم (مانند بسیاری از دختران دیگر) وارد ماجرا میشود، بعد از طی کردن این رابطه در حالی که زخم خورده هست، نمیتواند حمایت بقیه را برای خود داشته باشد. حال گاه مواردی پیدا میشود که دختری بدون اینکه هر کدام از کارهای بالا را انجام داده باشد که اصلا وارد رابطه ای بشود، به راحتی با تماس تلفنی مرعوب شده و کم کم سر از جاهایی در می آورد که هیچ وقت حتی فکرش را هم نمیکرد! و در آخر باز هم نمیتواند کمکی از خانواده بخواهد.

تمام آنچه ذکر شد برای این بود که بگویم با وجود تمام مشکلات و کلا مشکلات این دوره ی سنی، اشتباهی که خانم ها میکنند از همان اول خانواده را وارد لیست سیاه میکنند، و بسیار کم اتفاق می افتد از ابتدای ماجرا خانواده در جریان قرار بگیرد تا بتوانند از راهنمایی ها و حمایت های خانواده بهره ببرند تا جایی که گاه همانطور که در چند خط بالاتر عنوان کردم، مشکلات بسیار کوچک (که عنوان عنوان لفظ مشکل، شاید برایشان کمی بی انصافی باشد!) تبدیل به مشکلاتی میشوند که معمولا با توجه به شرایط فرهنگی ما، ذکر آن برای خانواده بسیار سخت (و شاید هم با توجه به پرهزینه بودن برای خانم ها، غیر ممکن) می شود.

لذا با توجه به آنچه در بالا ذکر شد، قصد نگارنده بر این است که از خواهرانم بخواهم که با کمی دقت، در اغلب خانواده ها همیشه کسی هست که این نیازها و کلا شرایط ما را درک کند، چه برادر بزرگتری و چه خواهری، کسی که حرفش بر روی اولیا تأثیر لازم برای یاری جستن را دارد، سعی کنید، این افراد را در میان خانواده خود پیدا کنید و اگر نتوانستید، خود، مسئولیت چنین فردی را بر  عهده بگیرید و اول سعی کنید یاد بگیرید که چگونه بتواند با ولی (پدر یا مادر خود و یا بزرگتری که سرپرستی شما را به عهده دارد) وارد گفتگو بشوید و کم کم حرفتان نقوذ لازم را برای چنین شرایطی پیدا میکند، بعد از ارتباط با این افراد یا پدر و مادر خود، مسائل خود (بخصوص در مورد روابط عاطفی با جنس مذکر) را جوری عنوان کنید که پدرتان شرایطتان را متوجه بشود و سعی کند راهنمایی لازم را برای شما داشته باشد. و این نکته را هم یاد داشته باشید که هر پدری (ولی) همیشه دنبال محنت زدایی از فرزندان خود هست و همچنین همیشه راهی برای متأثر کردن هر کسی (پدری) وجود دارد.

(متاسفانه با توجه به کم بودن وقت نتوانستم آنگونه که باید، کاملا موضوع را بشکافم و به بحث بنهم، ولی در صورت تمایل دوستان، مباحث تکمیلی را در شماره های بعدی خواهم آورد.)

  • سامان تقوی سوق

نظرات  (۲)

یکی از دلایلی که خانم ها…”

از این بند، اینگونه برداشت میشود که مثلا حجاب و پوشاندن زیباییها با فطرت زن سازگار نیست. در حالی که اساسا حجاب برای زن یک امر فطری ست و مشکلات مذکور عوامل دیگری دارند که باید به آنها پرداخت.

 

  • الهام صالحی
  • سلام

     موضوع رو اتفاقا بیش از حد شکافتید به طور کاملا کسل کننده.مشکل ما ازاین حد فراتر هست شب نامه نویس عزیز؟.....

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">