من سانسوری...!!!
به قلم
سامان تقوی سوق
چندی پیش یکی از دوستان از اینجانب برای همکاری با نشریه اش دعوت کردند و اینجانب هم از دعوت ایشان استقبال نمودم چرا که در صورت قابل بودن این همکاری را وظیفه می دانستم، و پس از درج مقاله در شماره اول این نشریه برای شماره دوم هم مقاله ای به صورت اشتراکی و مباحثت با خانم شهناز سراج مقاله ای تحت عنوان "بورکراسی اداری و سیستم ها نظارتی" را به ایشان داده ام و به ایشان اجازه دادم که در صورت پذیرفتن این مطلب برای چاپ، می تواند آن را از لحاظ نگارشی ویرایش کند ولی از لحاظ محتوایی نمی خواستم تغییری در محتوای آن ایجاد شود، ولی ایشان متأسفانه از لحاظ محتوایی مقداری از آن را حذف کرده اند، احتمال دادم که منظور اینجانب را مبنی بر اجازه دادن برای ویرایش نگارشی را اشتباه متوجه شدند. به هر حال ایشان حاضر نشدند که اعتراض اینجانب را مبنی بر عمل مذکور را در نشریه اشان به چاپ رساند که مرا به این واداشت که قسمت حذف شده این مقاله را در نشریه ققنوس دانشگاه یاسوج بیاورم و در ادامه مطلبی در مورد خودسانسوری در اینجا درج کنم.
مطلبی که در آن نشریه به همراه خانم سراج نوشتیم؛ عوامل تخلفات اداری که در صورت استمرار به فساد اداری تبدیل می شد را به بررسی گذاشتیم و سعی داشتیم که راه هایی برای برون رفت از این تخلفات و حذف عوامل تخلف زا ارائه دهیم، که یکی سری از عوامل که اتفاقا نقش به سزایی در این تخلفات داشت و در آن نشریه حذف شد عوامل سیاسی بود که در پایین عیناً آورده می شود. در صورتی که بخواهید این مطلب را به طور کامل بخوانید، را با عنوان "برون رفت از فساد اداری" را در همین وب نویس بخوانید.
....
و اما شرایطی که ما را به خودسانسوری وا می دارند چه هستند؟ این سؤالی هست که اینجا سعی داریم به آن پاسخ دهیم.
ادامه را از لینک ادامه مطلب زیر بخوانید...
- ۰ نظر
- ۰۲ خرداد ۹۰ ، ۱۲:۲۵