شب نویس

دست نوشته های سامان تقوی سوق

شب نویس

دست نوشته های سامان تقوی سوق

شب نویس در ادامه نوشته های قبلی ام در (a2sts.blogfa.com) تمرین فکر کردن و نوشتن هست.امید هست که بتوانم در این زمینه به کمک مخاطبان عزیز موفق باشم.
با تشکر
سامان تقوی سوق

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۰ ثبت شده است

گفت ای دیوانه لیلایت منم

سامان تقوی سوق | شنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۰، ۱۰:۰۷ ق.ظ

یک شبی مجنون نمازش را شکست

بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود

فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد بر لب درگاه او

پر زلیلا شد دل پر آه او

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای

بر صلیب عشق دارم کرده ای

جام لیلا را به دستم داده ای

وندر این بازی شکستم داده ای

نشتر عشقش به جانم می زنی

دردم از لیلاست آنم می زنی

خسته ام زین عشق، دل خونم مکن

من که مجنونم تو مجنونم مکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم

این تو و لیلای تو ... من نیستم

گفت: ای دیوانه لیلایت منم

در رگ پیدا و پنهانت منم

سال ها با جور لیلا ساختی

من کنارت بودم و نشناختی

عشق لیلا در دلت انداختم

صد قمار عشق یک جا باختم

کردمت آوارهء صحرا نشد

گفتم عاقل می شوی اما نشد

سوختم در حسرت یک یا ربت

غیر لیلا برنیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولی

دیدم امشب با منی گفتم بلی

مطمئن بودم به من سرمیزنی

در حریم خانه ام در میزنی

حال این لیلا که خوارت کرده بود

درس عشقش بیقرارت کرده بود

مرد راهش باش تا شاهت کنم

صد چو لیلا کشته در راهت کنم

  • سامان تقوی سوق

مقدمه بر «دفن شهید گمنام در دانشگاه یاسوج»

سامان تقوی سوق | شنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۰، ۰۹:۵۷ ب.ظ
مقدمه بر «دفن شهید گمنام در دانشگاه یاسوج»
چندی پیش پوستری در دانشگاه -یاسوج- برای دعوت به دیدن تئاتر با عنوان «به کجا می رویم» زده بودند. ابتدا با دیدن واژه تئاتر، آن هم در دانشگاه یاسوج! کمی موجبات شگفتی را فراهم می آورد ولی در ادامه با دیدن جمله ی «کاری از بسیج دانشجویی» از شگفتی اولیه کاسته شد!!!
محتوای تئاتر:
وقتی به دیدن تئاتر رفتم در ابتدا برادر شهیدی بالای تابوت برادر شهیدش در حال درد دل بود، فردی لات مانند از ته سالن داد زد « کی بهشون گفته برن؟ اصلا مگه ما مجبورشون کردیم برن؟  ما با شهید مشکلی نداریم، ولی چرا باید در دانشگاه دفنشون کنند؟ مگه ما دانشجو نیستیم؟ ما عقل نداریم؟ شما اینو آوردید اینجا که فردا هر کی هر اعتراضی کرد بگن در حضور شهدا...» در همین حین گریه برادر اوج می گیرید و خطاب به برادرش میگوید: « ببخش این همه بی حرمتی رو، اینا تو رو نمی شناسن...»
در ادامه با پخش کلیپی از مادر شهیدی را که دنبال فرزند شهیدش میگردد این نمایش! به پایان می رسد.
در ادامه متوجه شدیم این تئاتر مقدمه بود بر اعلان خبر دفن شهیدی گمنام در دانشگاه یاسوج و قرار بر این شد که دوازده آذر 90 شهیدی را در دانشگاه دف کنند.
در اینجا قصد بر عنوان کردن چرایی این عمل نداریم که البته مسئله بر کیفیت کار رسانه ای می باشد، مسأله ای که در مطلب «چرا بی بی سی بد است؟» به آن اشاره شده است. در تأیید این عملکرد همین بس که با وجود دم دست بودن رسانه های داخلی و دشواری دسترسی به رسانه های خارجی چقدر گرایش به سمت رسانه ها و سایت های خارجی زیاد می باشد. در نمونه ای قابل ذکر ایرانیان عضو فیس بوک می باشد. این سایت با وجود ف   ی   ل  ت  ر بودن در ایران به  نقل از  وبلاگ نیوز 17 میلیون ایرانی (تفریبا 25 دصد کل جمعیت) در فیسبوک  عضو هستند.
«مهدی جعفری، رئیس فناوری و اطلاعات سازمان بسیج دانش‌آموزی و فرهنگیان کشور در همایش نهضت روشنگری که با حضور مربیان پرورشی، دبیران بینش اسلامی و مربیان آمادگی دفاعی شهرستان آمل برگزار شد، مدعی شد ۱۷میلیون ایرانی در شبکه اجتماعی “فیس بوک” فعالیت می‌کنند.» وبلاگ نیوز-12/7/1390
یکی از کلیدی ترین دلایل که در نوشته های قبلی نیز به آن اشاره شد را چنین می توان تشریح کرد که:
معمولا در رسانه های خارجی چون بی بی سی وقتی می خواهند فردی را موافق عملکرد جمهوری اسلامی نشان دهند و در مقابلش فردی منتقدی با چنان ظرافتی این کار را می کنند که گاه حتی به اشتباه می افتید که واقعا بی بی سی بیطرف است و یا طرفدار جمهوری اسلامی و البته آنجا که باید، نیش خود را می زند و اما در رسانه های ما وقتی می خواهند چهره ی منتقد را نشان داهند، اینقدر زمخت دست به این کار می زنیم که جهت گیری در آن نمایش داد می زند، مثلا در تئاتر مذکور، چه کسی منتقد بود؟ یک نفر با پوشش خاصی که لحن سخن گفتنش حتی در میان لات های چاراه نشین هم خجالت آور می باشد! خارج از این که مشخصا این تئاتر به دنبال تحریک احساسات حضار در سالن سعی بر این داشت که حرف خود را به مخاطب بفهماند اما غافل از این بوده که ناپایدارتر از احساسات عاطفی در امور عقلی فقط خود احساسات می باشد و این روش فقط برای کسب نتیجه به صورت آنی می تواند مؤثر باشد و در ادامه اگر همان فرد مخاطب در جایی چند دلیل چه به ظاهر منطقی و چه در واقع منطقی تر یافت نسبت به رسانه ی مذکور کامل زده می شود و دیگر اعتبار آن رسانه تا حدود بسیاری مخدوش می شود.
مثلا در جواب به این تئاتر می توان چنین گفت؛ با دفن شید در دانشگاه در حقیقت شهادت را دفن کردیم، چرا که مشخصا در ظاهر این امریست سیاسی، (منظور از از سیاسی ، آنچه به سیاسی کاری معروف می باشد هست) دفن شهید برای استفاده ی ابزاری از اسم شهید و شهادت می باشد و هیچ هم از این نکوهیده تر نمی باشد.

  • سامان تقوی سوق